چرا پت گلسینگر باید خود اینتل را بگیرد

در اوایل این ماه، پت گلسینگر، مدیر عامل اینتل، برنامه های خود را برای این شرکت ارائه کرد. این یک سخنرانی جامع بود که به مسائلی از عملکرد رقابتی گرفته تا یافتن راه حلی برای کمبود عظیم پردازنده که تولید ایالات متحده را متوقف می کرد، پرداخت.
اخیراً وقتی به دنبال تعویض یکی از ماشینهایم بودم، دومی را به خانه آوردند، اما متوجه شدم که کمبود تراشه تضمین میکند که گزینههای مورد نظر من – دوربین سه بعدی، نمایشگر نمای جلو، شوکهای هوای خودکار – در دسترس نخواهند بود. امسال.
صنعت خودرو ضربه سختی خورده است و باعث شده است که برخی از پیشرفتهای مورد نیاز مانند رانندگی خودکار پیشرفته تا سال 2026 به تعویق بیفتد، به این امید که تا آن زمان کمبودها کاهش یابد.
در حالی که من صحبت های پت را تماشا می کردم، همچنین شاهد سقوط ارزش اینتل بودم زیرا او در مورد حرکت های استراتژیک صحبت می کرد و بازار نمی توانست استراتژی را بیان کند. در عوض، روی تاکتیکهایی تمرکز میکند که اغلب میتوانند بهطور مصنوعی ارزشگذاریها را به قیمت ماندگاری بلندمدت شرکت به تاخیر بیندازند.
بنابراین، گلسینگر در خطر انجام کار درست است در حالی که مدیران عاملی که بد رفتار می کنند از پاداش های مالی باورنکردنی برخوردار می شوند. به نظر می رسد ما به رفتار اشتباه پاداش می دهیم.
به یاد میآورم زمانی که مایکل دل همان چیزی را دید که دل را خصوصی کرد – و پت گلسینگر، قبل از بازگشت به اینتل، آن را به مایکل دل گزارش داد – و نه تنها راهحلی برای مشکلش، بلکه کسی را پیشنهاد کرد که بتواند به او کمک کند تا آن را انجام دهد.
بیایید این هفته در مورد آن صحبت کنیم و با ارائه ای که هفته گذشته توسط یکی دیگر از کارمندان سابق Dell، الکس گروزن، اعلام شد، پایان خواهیم داد، که بر شارژ بی سیم برای وسایل نقلیه الکتریکی تمرکز دارد.
مشکل در انجام تبدیل
دو راه اصلی وجود دارد که میتوانید هنگام شروع یک کسبوکار با مشکل در پیش بگیرید. اولین مورد این است که تا آنجا که ممکن است دارایی ها را بفروشید، تا جایی که ممکن است کارگران را اخراج کنید، و سپس شرکت را برای فروش به عنوان یک کل فلج یا دارایی های آن جمع کنید. اپراتورهایی مانند Carl Icahn راه دوم را انتخاب میکنند که بسیار سودآور است، اما او میگوید سیستمی که از آن بهره میبرد خراب است.
مایکل دل، لیزا سو، لوئیس گرستنر و استیو جابز از AMD راه قبلی را در پیش گرفته اند و شرکت هایی را که به نهادهای قدرتمند تبدیل کرده بودند، پس گرفته اند. رویکرد آنها به مشتریان، کارمندان و سرمایه گذاران عادی که برخلاف مدیران صندوق های تامینی و مهاجمان شرکتی، به ایجاد ارزش پایدار و ماندگاری یک تاریخچه مثبت برای مادام العمر اعتقاد دارند، سود برده است.
از قضا، در تحقیقات خود من، مدیران عاملی که به شدت بر روی مزایای مالی تمرکز می کنند، معمولاً دوستان واقعی کمی دارند، ازدواج های متعدد و فرزندانی دارند که پول خود را بیشتر از آن که دوست دارند، دوست دارند.
یادم می آید که با یک افسانه دره سیلیکون صحبت می کردم که بسیار ثروتمند بود اما از این واقعیت که «مهمانان» او بیشتر از او از بازی های او لذت می بردند شکایت داشت. و اینکه تنها دلیلی که خانوادهاش و دوستان ادعاییاش با او کار میکردند، دسترسی به نفوذ رو به کاهش و ثروت عظیم او بود. او چند سال بعد بی عشق و تنها درگذشت.
استیو جابز شرکت خود را پس گرفت، اما با کارمندان و بسیاری از دوستان و حامیان اولیه خود نیز رفتار بسیار بدی داشت. آخرین سخنان او که توسط برخی بازگو شد و برخی دیگر مخالفت کردند، این بود…